
به گزارش خبرنگار ایکنا، پیش همایش تخصصی علوم انسانی قرآنبنیان با موضوع «روانشناسی قرآنبنیان» امروز سهشنبه 25 آبانماه به میزبانی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
عبدالله معتمدی، سرپرست دانشگاه علامه طباطبایی در این نشست در سخنانی گفت: وقتی از روانشناسی قرآنبنیان صحبت میکنیم باید مصادیق آن را نیز بیان کنیم. بنده به موضوع «شخصیت و رابطه آن با شخص» میپردازم که ذیل نظریه گسترش وجود قرار میگیرد. استناد بنده به بخشی از یک آیه قرآن است که خداوند فرموده است: «يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا؛ خدا میخواهد کار بر شما آسان کند، که انسان ضعیف خلق شده است» (نساء/ 28) بنده از این آیه استفاده کردهام و بر اساس آن معتقدم انسان با یک ضعف بنیادین خلق شده است. البته این آیه در بستر خود راجع به مسائل خاصی است اما موضوع اصلی ما درباره شخصیت و ضعف وجودی انسان است.
دیدگاه قرآن درباره خلقت انسان
وی ادامه داد: معتقدم خلقت ضعیف انسان از دوره جنینی تا تولد و پس از آن ادامه دارد. در فرازی از دعای نهم صحیفه سجادیه هم آمده است؛ «اللَّهُمَّ وَ إِنَّک مِنَ الضُّعْفِ خَلَقْتَنَا، وَ عَلَی الْوَهْنِ بَنَیتَنَا، وَ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ ابْتَدَأْتَنَا، فَلَا حَوْلَ لَنَا إِلَّا بِقُوَّتِک، وَ لَا قُوَّةَ لَنَا إِلَّا بِعَوْنِک؛ الهی ما را از مایه ضعف و ناتوانی به وجود آوردهای و اساس آفرینش ما را بر سستی نهادهای و آغاز ما را از آبی ناچیز بنا گذاشتهای. پس ما را جز به نیروی تو حرکتی و جز به یاری تو قوّتی نیست» معتقدم پویایی انسان در گریز از این ضعف است و در فرآیند تحقق شخصیت دائماً از این ضعف بنیادین فاصله میگیرد و در واقع این ضعف تبدیل به موتور محرکی برای حرکت به سمت قوت شده است.
سرپرست دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: ملاصدرا گفته است هر وجودی از عدم خالی باشد از تکامل و سعادت بیشتری برخوردار است. درک از ضعف نیز اهمیت دارد و به نسبت شناخت ضعفهای خود، به سمت قوت و نشان دادن وجود حرکت میکنیم. فخرالدین رازی معتقد است کمال به ذات خود دوست داشتنی و ضعف نیز ذاتاً دوست نداشتی است لذا حرکت از ضعف به قوت خوشایند انسان و برای وی لذت بخش است و رضایتمندی او را در پی دارد.
مکانیسمهای اقتدار بخشی به انسان
معتمدی تصریح کرد: درک ضعف، حرکت در مسیر قوت است. کی یر کگور که لقب پدر اگزیستانسیالیسم را یدک میکشد معتقد است که انسان انگیزه جاودانگی دارد و میخواهد از فناپذیری بگریزد. لذا اگزیستانسیالیستها هم به تعالی اهمیت میدهند. اریک فروم نیز به همین موضوع اشاره میکند. این همان نظریه گسترش دامنه وجود به مثابه شکفتنهای مکرر و ظهور تدریجی وجودهای جدید و سپس گسترش دامنه تأثیرگذاری بر فضایی است که موجود در آن قرار دارد. نتیجه گسترش دامنه وجود، شادابی و سرزندگی فرد را در پی دارد و عدم توفیق در این زمینه منجر به افسردگی، دلمردگی و احساس خصومت نسبت به دیگران میشود.
وی با یادآروی اینکه مکانیسمهایی برای کمک به اقتدار بخشی انسان در مسیر گسترش وجود، بیان شده است، اضافه کرد: یکی از این موارد نیازهای زیستی است و تأمین آنها انسان را از حس ضعف به سمت اقتدار و قوت میبرد. جلب حمایت عناصر قدرت، مکانیزم دیگر است. عناصر قدرت در اینجا مفهوم سیاسی ندارد و حتی میتواند پدر و مادر را هم شامل شود. فاصله گرفتن از موقعیتهای ضعفآور، مکانیسم دیگری برای اقتدار بخشی انسان در مسیر گسترش وجود است. ارتباط با خداوند و تلاش برای نامیرایی نیز اقدامی در جهت گسترش وجود انسان است.
سرپرست دانشگاه علامه طباطبایی در پایان سخنان خود گفت: اگر قرار است بنده به عنوان یک استاد دانشگاه درباره روانشناسی صحبت کنم باید به گونهای عمل کنم که دانشجوی روانشناسی با مباحثی که جنبه عقلی، استدلالی و منطقی دارد مواجه شود و بنیان نظریه بنده نیز مبتنی بر آیات قرآن است.
اهمیت بازگشت به قرآن در پایهریزی علوم
حجتالاسلام والمسلمین سعید بهشتی، استاد فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه علامه طباطبایی، سخنران بعدی این نشست بود که اظهار کرد: عنوان کلی این نشست روانشناسی قرآن بنیان است یعنی دانشی که خاستگاه و منشأ آن قرآن کریم باشد و البته این انتخابی بسیار مبارک و ارزشمند است چراکه بازگشت به قرآن به عنوان منبع کامل علوم انسانی اسلامی و مخصوصاً روانشناسی نتایج مثبتی در پی دارد. قرآن کریم، انسان را دعوت میکند به اینکه خداشناس باشد. این امر هم از راههای مختلفی قابل تحقق است. قرآن کریم این مطلب را بیان میکند «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ؛ ما آیات (قدرت و حکمت) خود را در آفاق جهان و نفوس بندگان کاملا هویدا و روشن میگردانیم تا ظاهر و آشکار شود که خدا (و آیات حکمت و قیامت و رسالتش همه) بر حق است. آیا همین حقیقت که خدا بر همه موجودات عالم پیدا و گواه است کفایت (از برهان) نمیکند؟»(فصلت/ 53)
وی افزود: در این آیه شریفه به تعبیر حکمای اسلامی دو راه برای خداشناسی مطرح شده است. راه اول اینکه انسان در آیات آفاقی و انفسی تأمل و فکر کرده و از این طریق به شناخت خداوند دست پیدا کند. این را منطقیون طریق انی مینامند یعنی انسان از معلول به سمت علت حرکت کند. خداوند در آیه دیگری « وَفِي الْأَرْضِ آَيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ وَفِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ؛ و (بدانید که) در روی زمین برای اهل یقین ادلهای (از قدرت الهی) پدیدار است و هم در نفوس خود شما مردم، آیا نمینگرید؟» (ذاریات/ 20 و 21) همچنین خداوند فرموده است آیا کافی نیست که پروردگار تو بر همه چیز شاهد است. این هم طریق لنی است.
حجتالاسلام بهشتی تصریح کرد: شاید بتوان گفت نزدیکترین راه برای خداشناسی، انسان شناسی است. در عرصه علم روانشناسی در جهان غرب، مکاتب مختلفی وجود دارد که هر کدام پیشفرضهایی دارند. وقتی از منظر فلسفی به موضوع نگاه میکنیم پرداختن به بحثهای اساسی مربوط به روانشناسی اهمیت دارد. در مکاتب گوناگون غربی رد پای پیش فرضهای فلسفی راجع به انسان را ملاحظه میکنیم. در طیفی از این مکاتب، انسان را مسلوب الاختیار و فاقد هرگونه قدرت انتخاب میدانند که نقطه مقابل آن مکتب انسانگرایی است. یکی از مسائل بسیار مهم و اساسی در ارتباط با روانشناسی، مسئله ماهیت و چیستی انسان است و یکی از سؤالات بنیادین فلسفی نیز سؤال از چیستی است.
لزوم توجه روانشناسی قرآن بنیان به عقبههای فلسفی
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: ما در روانشناسی قرآن بنیان باید تکلیف خود را درباره سه سؤال مشخص کنیم. اگر موضوع علم روانشناسی را تجلیات رفتاری در نظر بگیریم باید دیدگاه روانشناسی قرآنبنیان درباره سؤال از هستی، چیستی و چرایی انسان را مشخص کنیم. قرآن انسان را موجودی میداند که ابدی و جاودان و موجودی دو بعدی است یعنی هم جنبه جسمی و هم روحی دارد. حکمای اسلامی معتقدند که بدن انسان کاملترین درجه تعالی را دارد لذا در پی بردن به ماهیت و چیستی انسان نمیتوانیم از اهمیت و جایگاه بدن به لحاظ ادله عقلی و نقلی صرف نظر کنیم و روانشناسی قرآن بنیان باید به این مسئله توجه داشته باشد.
حجتالاسلام بهشتی یادآور شد: برخی از حکمای جهان اسلام همانند سهروردی در کتاب «حکمت الاشراق» تعبیر عجیبی درباره شناخت انسان دارند و معتقدند که نفس ناطقه فرمانده بدن است و انسان حد یقف ندارد. حرفهای سهروردی هم ریشه در منابع اسلامی و قرآن دارد. مسئله ماهیت انسان نیز در روانشناسی امروز در تمام مکاتب مورد مطالعه قرار گرفته است و وجود و ماهیت از هم جدا نیست. حکمت اسلامی با الهام از آیات و روایات شکل گرفته و روانشناسی قرآن بنیان نیز نمیتواند فارغ از عقبههای تئوریک و فلسفی باشد و پاسخ سؤالات آن را میتوان از قرآن پیدا کرد.
انتهای پیام